۱۳۸۹/۱/۱۸

دندان پزشک تجربی


امروز نازلی آزمون تعیین سطح برای کلاس زبان داشت، منتظر بودیم تا نوبتش برسه و صداش کنن و بعد برای اینکه یه جوری خودمون رو سرگرم کنیم، من شروع کردم با ور رفتن با دندون پیش بالایی نازلی که مدتی بود لق شده بود، بعد یهو در حالی که نوبت نازلی نزدیک بود، دندون نازلی افتاد و بعد خونریزی مختصر و نازلی که فکر می کرد چون دندونش افتاده نمی تونه حرف بزنه و تعیین سطح و ...

۱۳۸۹/۱/۱۷

گل بهار

بی مقدمه بهم گفت مامان بهروز همیشه بهروز جان صداش می کنه، جا خوردم ، به سرعت به این فکر کردم که من نازلی رو چی صدا می کنم ، نکنه اون هم دوست داره من نازلی جان صداش کنم و حالا این جوری داره بهم می فهمونه ...
انقدر جا خورده بودم که یادم نمی اومد من چی صداش می کنم، ازش پرسیدم و اون جواب داد: بهار من، گل من ، گل بهار، عشق مامان ، قلب مامان، عمر مامان ، پیشی کوچولو، گربه ی مامان...

۱۳۸۹/۱/۱۶

ضد کلیشه

وقتی نازلی اینا درس تشدید رو یاد گرفتن ، معلمشون ازشون خواست تا یه املای آزاد بنویسن و از کلماتی که تشدید داره توش استفاده کنن. چیزی که در ادامه آوردم املای آزاد نازلیه که من رو فوق العاده خوشحال کرد...
...........
نجار در نجاری کار می کند، نجاری در و پنجرذه درست می کند. مادرم نجار است، او در نجاری کار می کند، او در پنجره درست می کند. خاله من کفاش است ، او در کفاشی کار می کند، او کفش درست می کند. پدر من بنا است ، او خانه می سازد. او قناد است، او در قنادی کار می کند، او شیرینی درست می کند. من کلاس اول هستم. خاله او نقاش است، خاله او در مقازه ی نقاشی کار می کند. مادر او بزاز است، او در بزازی کار می کند، مادر او پارچه می فروشد...

۱۳۸۹/۱/۱۵

برای بهار

نقاشی بالا احساس نازلی نسبت به عیده، باد کنک هایی که تو آسمونن، و ابری که داره می پرسه بهار بهار کجایی؟
و جوابی که در سمت راست بادکنکها است:" هورا بهار داره میاد همه خوشحالن"
فرشته ای که در سمت چپ نقاشیه و یه گل توی دستش داره و اسمش بهاره . ماشینی که یه زن خندان رانندشه و تابلویی رو رد کرده که روش نوشته به روستای گل ها خوش آمدید ، جاده ای که پر از چمن و گله و حیوونهای سمت راست نقاشی، ماری که می گه"فش فش همه خوبن" قویی که یه ماهی توی منقارشه و میگه " ماهی اوردم هی هی ".پرنده ای که یه پاکت نامه توی منقارشه و پرنده ی دیگه ای که داره به سمت لونه اش که توش سه تا تخم پرنده ی ترک خورده است پرواز می کنه .سنجابی که از درخت داره می ره بالا ، خرگوش و لاک پشتی که دور و بر درخت شاد و خندان دارن راه می رن...اینها درک شاد و حسادت برانگیز نازلی است از بهار که در هفته یاخر اسفند کشیده ...