۱۳۸۹/۱/۱۷

گل بهار

بی مقدمه بهم گفت مامان بهروز همیشه بهروز جان صداش می کنه، جا خوردم ، به سرعت به این فکر کردم که من نازلی رو چی صدا می کنم ، نکنه اون هم دوست داره من نازلی جان صداش کنم و حالا این جوری داره بهم می فهمونه ...
انقدر جا خورده بودم که یادم نمی اومد من چی صداش می کنم، ازش پرسیدم و اون جواب داد: بهار من، گل من ، گل بهار، عشق مامان ، قلب مامان، عمر مامان ، پیشی کوچولو، گربه ی مامان...

۱ نظر:

  1. زهره جان و نازلی کوچولوی نازنینم برای انتخاب اسم دخمل کوچولوم نیاز به کمک دارم.

    پاسخحذف