ساعت از سه نصفه شب گذشته بود که کارام تموم شد و تونستم برم بخوابم! ولی راستش از غصه ی اینکه باید ساعت 6 و نیم از خواب پاشم، خوابم نمی برد ، فقط سه ساعت خواب!، اونهم بعد از یه روز شلوغ ...
تازه چشام گرم شده بود که یهو صدای مسج موبایلم بلند شد ، حالش رو نداشتم از جام پاشم و موبایل رو چک کنم، اما تا خود صبح از بس نگران مسجی بودم که بعد از نصفه شب برام رسیده بود،همش خواب می دیدم یکی رو گرفتن ، یکی یه بلایی سرش اومده ، یکی احتیاج داشته من همون موقع به دادش برسم...
نگو که همراه اول صورتحساب این دوره ام رو ، اونهم اون موقع شب! برام فرستاده بوده!
حركت بر خلاف جريان ادامه دارد...
پاسخحذفwww.zjaryan.blogspot.com
سلام زهره جان
پاسخحذفلطف کن و به من ایمیل بزن ممنون میشم
چند تا سوال دارم
saghi_139@yahoo.com