۱۳۸۸/۸/۲۶

شانیار



نازلی تقریبن هر روز با روایت های هیجان انگیزی از شانیار میاد خونه، و بعد در حالیکه دستاش رو به چپ و راست تکون می ده تا اوج فاجعه رو خوب نشون داده باشه با چند تا نوچ نوچ شروع می کنه: مامان امروز شانیار...

اما اون چیزی که برای من خیلی جالبه نه کارای بد شانیار ، که واکنشهای مسئولانه و عاقلانه ی نازلیه،

مثلن یه بار توی صف شانیار هی به نازلی که جلوش وایساده بوده لگد می زده، بعد نازلی بدون اینکه به شانیار چیزی بگه یا بره به مدیر و ناظم و معلم که انگار همه حسابی از دست شانیار کفرین، شکایت کنه، رفته بود و جلوی صف وایساده بود... همین!

یا مثلن یه بار شانیار پیش از اومدن معلم داشته وایتبرد رو خط خطی می کرده، که نازلی رفته بوده و ازش ماژیک رو گرفته بود و وایتبرد رو هم پاک کرده بوده، انگار شانیار هم به این خاطر یه فحش حسابی به نازلی داده بود و یه لگد هم زده بوده، که بعد از اومدن معلم بچه ها همگی به معلم راپرت کارای شانیار رو داده بودن و بعد طبق معمول شانیار به دفتر مدیر فرستاده شده بود ....

جالبش اینجا است که نازلی در جواب من که چرا وایتبرد رو پاک کردی؟ گفت چون دوست نداشتم وقتی خانوم معلم میاد و وایتبرد رو می بینه شانیار رو دعوا کنه !

یا یه بار که شانیار پیش از اومدن معلم دویده بوده و رفته بوده حیاط و نمی خواسته توی کلاس باشه ، باز نازلی رفته بوده و کشون کشون شانیار رو آورده بود توی کلاس، چون نمی خواست شانیار باز تنبیه شه.

نمی تونم ادعا کنم این محبت و احساسات انسانی و عاقلانه اش به من رفته ! پس ناچارم اعتراف کنم در این موارد کپی مازیاره!

۲ نظر:

  1. مطمئنی شبیه خودت نیس دیگه، نه؟!

    +

    و این که تولدشه آریشکا، ‌یه سر به‌ش بیا

    پاسخحذف
  2. ناشناس۹/۰۱/۱۳۸۸

    زهره ی عزیزم
    من باهات مقادیری کار دارم و از وقتی که ای_میل قبلی م رو از دست دادم ، ای_میل تو رو هم از دست دادم

    حالا اگر که ممکنه ای_میلت رو برام بزار
    فتانه /مشهد
    fattaneh.sadeqi@gmail.com

    پاسخحذف