نازلی می پرسه اگه یه روز تا شب نیاد خونه من چکار می کنم؟ از ترس اینکه بخواد این رو هم تجربه کنه، می گم: اونوقت من از نگرانی می میرم، می پرسه بابا چی؟اون چی کار می کنه؟ می گم اونهم همینطور...و بعد در حالیکه من فکر می کنم حسابی متاثرش کردم ، با خونسردی می گه خوب اشکالی نداره اونوقت من می رم با مادر جون زندگی می کنم...
۱۳۸۸/۹/۶
دختر دور اندیش!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
باید برای روز ۱۶ آذر همصدا و هماهنگ ویم تا گام دیگری برای جنبش سبز
پاسخحذفبرداریم. وبلاگ راه سبز گیلان آماده انعکاس خبرهای پیرامون جنبش در گیلان
و بهویژه رشت است. مطمئنا نام ارسال کننده خبر محرمانه خواهد ماند.
منتظر یاری هم باشیم.
یادمان نرود هماهنگی اولین گام است.
زنده باد
خیلی باحال بود! جواب قشنگی داد :))
پاسخحذفبه نازلی بگو خیلی دوسش دارم.