۱۳۸۸/۹/۹

فلفل!


امروز صبح وقتی پیش از اینکه نازلی بره مدرسه کیفش رو چک می کردم، یه فلفل دلمه ای گنده تو ش پیدا کردم. از قرار معلوم خانم معلم نازلی اینا هر بار که شانیار بی ادبی می کنه تهدیدش می کنه و می گه که اگه فلفل داشت حتمن دهن شانیار رو پر از فلفل می کرد... نازلی هم که کلن دل خونی از دست شانیار داره ، برای اینکه حواسپرتی خانم معلم رو که هیچ وقت فلفل همراش نیست،جبران کنه یه فلفل دلمه ای گنده گذاشته بود تو کیفش تا سر بزنگاه به خانم معلم بده!

البته اینکه خانم معلم بیچاره چه جوری قرار بوده فلفل دلمه ای رو تو دهن شانیار جا بده هم ، موضوعیه برای خودش!



۴ نظر:

  1. ها ها ها
    خیلی جالب بود،از این کارهای بچه های خوشم میاد.

    پاسخحذف
  2. زهره جان پست اولین سیلی رو میخوندم،خودت رو سرزنش نکن پیش میاد دیگه،وقتی کوچیک بدم پدرم هیچوقت من رو تنبیه نکرد حتی دعوا هم منرو نمی کرد ولی مادرم من رو نیشگون می گرفت اگر شلوغ می کردم،پدرم اجازه نمی داد مادرم با ما بدرفتاری کنه،الان که سنم رفته بالاتر اینقدر مادرم رو دوست دارم که نگو،این دوست داشتنم رو بهش زیاد عنوان نمی کنم ولی خودش میدونه.من کوچیک بودم اینقدر بهش وابسطه بودم که همش می بایست کنار مادرم بشینم و مدام بوسش کنم و مادرم همیشه میگفت اه خستم کردی برو اونورتر بشین.
    خوب زدن بچه توجیه نداره.ولی یش میاد ،از این به بعد سعی کن خودت رو کنترل کنی.تو قسمت نظرات بعضی ها گفتن ما هیچوقت چنین کاری رو انجام نمی دیم ولی باور کن خالی می بندن،بعضی اوقات پیش میاد،ولی من سعی می کنم وقتی بچه دار شدم این کار رو اصلا انجام ندم.

    پاسخحذف
  3. سلام.دنیا هستم هم دانشگاهیتون بودم شاید منو یادتون نیاد ولی من شما رو خوب یادم.راستی اینم وبلاگ من:cafe-kalame.blogspot.com

    پاسخحذف
  4. ببین این نازلی خیلی باحاله :)
    هنوز که قسمت نشده ببینمش ولی روز به روز مشتاق تر میشم که ببینمش :D

    پاسخحذف